به گزارش سلامت نیوز به نقل از پیام ما، سطح تالاب گاوخونی بهجز بخش کوچکی از دهانه آن خشک است، یعنی ۹۹ درصد تالاب بیآب رها شده و آن یک درصد رطوبت در دهانه ورودی تالاب هم بهدلیل وجود اندک زهاب کشاورزی است. درحالیکه تالاب تشنه آب است و تمام تنش به خشکی نشسته، سهمآبهای از رهاسازی اخیر زایندهرود که آذر امسال صورت گرفت، عاید تالاب گاوخونی نشد. این وضعیت طی دو دهه اخیر بر همین منوال بوده است و تنها سال گذشته میزان اندکی آب به تالاب رسید، اما نجاتبخش نبود و خشکی راهش را گسترده کرد. حالا «علی ارواحی»، متخصص مدیریت زیستبومهای تالابی میگوید همین یک درصد آبی که در ورودی تالاب قرار گرفته، شامل فلزات سنگین ناشی از فعالیت کشاورزی است. این مواد به تالاب میریزند و بعد در قالب غبار راهشان به هوا باز میشود و غباری با فلزات سنگین هوای اصفهان و شهرهای اطراف و حتی پایتخت را میپوشاند. این است سرنوشتی که دو دهه تالاب گاوخونی با آن دستوپنجه نرم میکند. سرنوشتی ناشی از توسعه نامتوازن و ندادن حقابه محیطزیست.
دوم آذر امسال، خروجی سد زایندهرود برای تأمین آب کشت پاییزه غرب و شرق اصفهان افزایش یافت و آب بهمدت ۱۰ روز در بستر این رودخانه جریان داشت تا از طریق کانالهای آبیاری به اراضی کشاورزی برسد. آنطورکه ایرنا نوشته، طبق سند «تعیینتکلیف حقابههای زایندهرود»، سهمآبه تالاب گاوخونی ۱۵.۵ درصد است و طبق مطالعاتی که توسط پژوهشگران دانشگاه صنعتی اصفهان با عنوان «تعیین نیاز آبی تالاب گاوخونی و زایندهرود برای حفظ کارکردهای زیستمحیطی» صورت گرفته است، میتوان در هر شرایطی و در هر نوبت رهاسازی آب، بهطور متناسب بخشی از نیاز آبی این تالاب را تأمین کرد. بر همین اساس، «حسین اکبری»، معاون محیطزیست طبیعی ادارهکل حفاظت محیطزیست استان اصفهان به ایرنا گفته است انتظار این بود که بخشی از سهمآبه تالاب گاوخونی در رهاسازی اخیر زایندهرود تأمین شود، اما این موضوع محقق نشد. «ادارهکل حفاظت محیطزیست اصفهان پیگیر است تا در رهاسازیهای بعدی زایندهرود با همراهی مجموعه مدیریتی استان و وزارت نیرو، سهمآبه تالاب گاوخونی محقق شود. تصاویر ماهوارهای و پایشهای میدانی نشان میدهد سطح تالاب گاوخونی بهجز بخش کوچکی از دهانه آن خشک است و تنها یک درصد رطوبت در دهانه ورودی تالاب بهدلیل وجود اندک زهاب کشاورزی است.»
درنتیجه این شکل از توسعه، تالاب ۲۰ سال است که خشک شده و صرفاً دهانه ورودی تالاب بهصورت محدود آب دارد و آن آب هم که وجود دارد، زهاب کشاورزی است
خشکی ۹۹ درصدی تالاب گاوخونی اما خبر جدیدی نیست و اکبری سال قبل اعلام کرده بود که خشکی تالاب به مرز فاجعه رسیده است. «در سالِ آبی ۱۴۰۱ – ۱۴۰۲ بهرغم اینکه وضعیت بارشهای خیلی خوبی نسبت به سال قبل هم در سرشاخههای زایندهرود و هم در کلِ حوزه داشتیم، اما تالاب گاوخونی حقابههایش را دریافت نکرد. در نیمه دوم سال ۱۴۰۰ نسبت به سالِ قبل از آن، ذخیره سد زایندهرود چیزی حدود ۲۰۰ میلیون مترمکعب بود و در چنین شرایطی مشخص است که نمیشود آب را برای تالاب گاوخونی رها کرد، اما در نیمه دوم ۱۴۰۱ بارندگی خیلی خوبی نسبت به سالِ ۱۴۰۰ در حوزه زایندهرود و بهخصوص در بالادست داشتیم، بهطوریکه ذخیره سد زایندهرود در ماههای اردیبهشت و خرداد تا تیرماه نزدیک به ۶۰۰ میلیون مترمکعب هم رسید. باوجوداین، باز هم با ۶۰۰ میلیون مترمکعب ذخیره سد زایندهرود، هیچ آبی به تالاب گاوخونی رهاسازی نشد و این درحالی بود که بارها و بارها آب با احجام قابلتوجه برای کشاورزانِ شرق و غرب اصفهان رهاسازی شد.» ماجرای مهجور ماندن تالاب گاوخونی حالا به دو دهه رسیده است. ۲۰ سال زمین بسیار زیادی برای نرسیدن آب به یکی از مهمترین تالابهای کشور است. تالابی که ریزگرد ناشی از آن نهتنها اصفهان بلکه شهرهای همسایه اصفهان و حتی تهران را تحتتأثیر قرار داده است.
۲۰ سال خشکی مکرر
«ما بیش از دو دهه است که برای تأمین حقابه رودخانه زایندهرود دچار چالش هستیم.» این را علی ارواحی، متخصص مدیریت زیستبومهای تالابی، به «پیام ما» میگوید و تأکید میکند که این وضعیت نتیجه چند اتفاق است که اصلیترین آن روند توسعه در این استان است. «یک هفتم صنایع کشور در این استان مستقر است. همچنین، از دو دهه قبل به این سمت دیمزارها در غرب اصفهان تبدیل به کشت آبی شدهاند و تقاضای جدید آبی بهوجود آوردهاند. از سوی دیگر، انتقال آب از حوضه زایندهرود به یزد، دلیجان، کاشان و … یکی دیگر از موضوعاتی است که این چالش را تشدید کرده است. مورد دیگر تسهیم نادرست منافع آبی بین چهارمحالوبختیاری و اصفهان باعث شکلگیری رقابت منفی بین این دو استان شده است و نمودش را در پروژه انتقال آب بن-بروجن میشود.»
بهگفته او، در مقاطع طولانی زایندهرود بیآب بوده و گاوخونی بهاستثنای آذرماه سال گذشته که ۱۰ میلیون مترمکعب آب به تالاب رسید، تنها خشکی را تجربه کرده است. «این تالاب حتی در سالهای آبی ۹۷-۹۸ و ۹۸-۹۹ که سالهای پربارشی در کشور بود و غالب دریاچهها و تالابها آبگیری شدند، باز هم از آب بینصیب بود و خاطرم است آن زمان دو درصد وسعت گاوخونی آبگیری شده بود. در طول دو دهه همین وضعیت حاکم بوده است و تجربه مشارکت بین دولت و کشاورزان در سال گذشته باعث شد کمی آب به تالاب برسد.»
رهاسازی از سد رودشتین که در صد کیلومتری تالاب است، اتفاق خوبی است؛ اما همزمان باید تمهیداتی در نظر گرفته شود که بخشی از این انتقال توسط خط لولهای باشد که مطمئن شویم آب به تالاب میرسد
آنطورکه این پژوهشگر حوزه تالاب میگوید، درنتیجه این شکل از توسعه، تالاب ۲۰ سال است که خشک شده و صرفاً دهانه ورودی تالاب بهصورت محدود آب دارد و آن آب هم که وجود دارد، زهاب کشاورزی است. «زهابی که به تالاب رسیده، باعث شده است فلزات سنگین مانند کادمیوم، روی، مس، نیکل، سرب، کرم و کبالت در بستر تالاب انباشته شوند و این باعث شده است گردوغبار ناشی از خشکی تالاب آلوده فلزات سنگین باشد. بهتبع باعث نابودی سلامت مردم میشود. وضعیت بحرانی گاوخونی در سالهای اخیر باعث تشدید بیابانزایی و فرونشست شده است و درنهایت آن یک درصد آب موجود در دهانه تالاب شامل مواد آلوده و عناصر و فلزات سنگین است.
پیشتر رئیس مرکز تحقیقات بیابانزدایی و مبارزه با گردوغبار دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان به ایرنا گفته بود بستر خشک زایندهرود یکی از منابع تولید گردوغبار به طول ۲۰۰ کیلومتر از «سد نکوآباد» تا تالاب بینالمللی «گاوخونی» است و شهرداری در یک طرح پژوهشی در حال بررسی این موضوع در ۴۰ ایستگاه تحقیقاتی است و ابعاد اثرات زیستمحیطی گردوغبار آلوده به فلزات سنگین را ارزیابی خواهد کرد.
بهگفته «احمد جلالیان»، باتوجهبه اینکه رودخانه زایندهرود سالیان درازی زهکش اراضی کشاورزی بوده است و کودهای فسفاته و ازته که دارای فلزات سنگین خطرناک هستند، وارد رسوبات رودخانه و درنهایت تالاب گاوخونی شده است و از طرفی پساب کارخانههای کوچک و بزرگ به رودخانه میریزند، احتمال اینکه رسوبات رودخانه به فلزات سنگین آلوده شده باشد، وجود دارد.
از طرفی طبق بررسیهای تیم تحقیقاتی بر روی گُلباد (شکلی که جهت و سرعت بادهای غالب را نشان میدهد) ایستگاه هواشناسی ورزنه، بازوی شرقی قوی داشته و با فعال شدن تالاب میتواند گردوغبارهای سمی را از شرق به سمت اصفهان بیاورد.
اما باتوجهبه شرایط پیچیده حوضه زایندهرود و انتقال آب از این منطقه راهکار چیست؟
در پاسخ به این سؤال، ارواحی رهاسازی آب خارج از فصل کشت را یکی از تدابیر کمککننده میداند که بهرهبرداری از آب توسط بخش کشاورزی را به حداقل میرساند. «رهاسازی از سد رودشتین که در صد کیلومتری تالاب است، اتفاق خوبی است؛ اما همزمان باید تمهیداتی در نظر گرفته شود که بخشی از این انتقال توسط خط لولهای باشد که مطمئن شویم آب به تالاب میرسد. علاوهبرآن، نصب ایستگاه هیدرومتری در مقاطع مختلف رودخانه و مصب ورودی تالاب برای آنکه نظارت دقیق داشته باشیم که حقابه چطور توزیع میشود و جلوی بهرهبرداری غیرمجاز و مسیرهای غیرفرعی را باید گرفت. در چند سال اخیر بارها دیدیم که رژیم بارشهای ما دچار نوسان بوده، اما اینکه ما چقدر آماده هستیم از بارشها استفاده کنیم، مسئله مهمی است. بارشهای غیرنرمال در زمان غیرنرمال مهم است و میتواند مکمل تأمین آب باشد، اما باید همزمان میزان رسوبات به تالاب کنترل شود. باید سطح زیرکشت با جدیت کنترل شود و از توسعه آن جلوگیری شود و الگوی کشت هم اصلاح شود. ما هر چقدر آب اضافه کنیم، فقط تقاضا اضافه میکنیم و نیازهای محیطزیست همچنان آخرین مرحله خواهد بود.» او مانند بسیاری دیگر از کارشناسان، عناصری که باعث خشکی تالاب در این سالها شده و بارها بر آن تاکید شده است را تکرار میکند. نکاتی که سالهاست توسط کارشناسان گفته میشود، اما در عمل فکری به آن نشده است و حالا نتیجه ۲۰ سال خشکی یکی از مهمترین تالابهای کشور شده است.
نظر شما